مجلس نهم؛ لاریجانی یا حداد عادل
عمر مجلس هشتم و همه ماجراها و اتفاقات آن تا چند هفته دیگر به پایان می رسد و کارنامه این مجلس، مانند دیگر مجالس جمهوری اسلامی ایران برای قضاوت در برابر
نسل های آینده قرار می گیرد. اکنون که در آستانه دور دوم انتخابات مجلس نهم قرار داریم و البته تا حدودی نتایج آن برای همه مشخص است، ضروری است تا در خصوص یکی از مهم ترین موضوعات مرتبط به مجلس نهم، تحلیل و نگاه خود را ارائه دهیم.
بی شک در بررسی کارنامه هر دوره از مجلس، نباید به تعداد مصوبات یا تعداد جلسات برگزار شده اکتفا کرد چرا که در این خصوص همه مجالس از جهاتی به یکدیگر شبیه اند. آنچه در بررسی کارنامه یک دوره مجلس باید ملاک و معیار قضاوت قرار گیرد، نحوه تصمیم گیری مجلس در بزنگاه هایی است که سرنوشت ساز بوده و مورد توجه کانون های قدرت و ثروت در بیرون از مجلس قرار داشته اند. بدون تردید در چنین بزنگاه هایی نیز آنچه تاثیر مستقیم داشته، عملکرد هیات رییسه و بویژه رییس مجلس بوده است.
در قوه مقننه، جایگاه رییس مجلس نسبت به دیگر نمایندگان، بر خلاف روسای دو قوه دیگر که نسبت به زیر مجموعه خود ساختاری هرمی دارند، از ساختار هرمی برخوردار نیست. یعنی اینطور نیست که رییس مجلس قدرت امر و نهی نسبت به دیگر نمایندگان داشته باشد و نمایندگان ملزم به تبعیت از تصمیمات رییس مجلس باشند اما اینگونه هم نیست که رییس مجلس در مناسبات مجلس، فردی مسلوب الاختیار باشد بلکه با توجه به اختیاراتی که آیین نامه داخلی مجلس به رییس مجلس داده، شخص رییس مجلس در مناسبات بین قوا و مصوبات مجلس بسیار تاثیرگذار است که البته در ابتدای فعالیت مجلس هشتم آقای لاریجانی این اختیارات را افزایش داد. بر اساس ماده 21 آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، وظایف و اختیارات رئیس مجلس عبارتند از : 1 - اداره جلسات مجلس بهشرح مواد آئیننامه داخلی مجلس. 2 - اداره کلیه امور ادارى، مالى، استخدامى و سازمانى مجلس. 3 - امضاى کلیه احکام استخدامى براساس آئیننامه استخدامى کارکنان مجلس و سایر قوانین و مقررات. 4 - امضاى کلیه نامههاى مربوط به امور قانونگذارى و پارلمانى مجلس. 5 - حضور در نهادهاى قانونى که رئیس مجلس عضو آنها است. 6 - ارائه گزارش کامل از تصمیمات و اقدامات هیأت رئیسه در رابطه با مسائل مختلف مربوط به مجلس و واحدهاى تابعه آن هر سه ماه یکبار به نمایندگان.
هر چند در این ماده از آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، صراحتا به این اختیارات رییس مجلس اشاره شده اما در لابلای این بندها موارد مهمی وجود دارد که باید آنها را برجسته کرد مانند تاثیری که رییس مجلس در تعیین رییس مرکز پژوهش های مجلس یا ریاست و هشت تن از اعضای کمیسیون اصل نود و یا ریاست دیوان محاسبات دارد. علاوه بر امور اداری نمایندگان و کارکنان مجلس، بر اساس تغییرات ایجاد شده در آیین نامه داخلی در دوره هشتم، ساختار اداری مجلس از دو معاونت تقنین و نظارت برخوردار است و از همه مهمتر، برداشت های رییس جلسات _ که در 90 درصد موارد شخص رییس مجلس است _ از آیین نامه داخلی و نحوه اجرای آن است که در مواقع متعددی دیده شد رییس مجلس با استناد به برداشت شخصی خود، جلوی اراده عمومی نمایندگان را گرفته و مجلس را به سمت دیگری برده است. بدیهی است که اکثر این اختیارات مرتبط با اداره جلسات علنی مجلس در اختیار نواب رییس نیز قرار دارد. در کنار این موارد اضافه کنید تریبونی را که جایگاه ریاست مجلس در اختیار شخص رییس قرار می دهد و او با استفاده از این تریبون می تواند موج سازی مثبت و یا موج سواری کند.
در کنار وظایف و اختیارت فردی هر یک از اعضای هیأت رییسه، بر اساس ماده 23 آیین نامه داخلی، مجموع هیأت رییسه نیز از وظایف و اختیارات خاص دیگری برخوردارند و در میان بندهایی که همه از اهمیت و تاثیرگذاری ویژه ای برخوردار است مهمترین آن بند ششم یعنی تهیه و تنظیم برنامه های هفتگی مجلس است.
شاید نمونه بارز این بند در مصوبه مشهور یکشنبه سیاه خود را به خوبی نشان داد که هیأت رییسه مجلس هشتم با استناد به آن، موضوع وقف دانشگاه آزاد را در دستور کار قرار داد و البته با توجه به شکایت چند تن از نمایندگان به کمیسیون اصل نود و بررسی های صورت گرفته، مشخص شده که هیأت رییسه و بویژه رییس مجلس در این خصوص تخلف محرز کرده است.
اکنون و در آستانه تشکیل مجلس نهم ، همه آنهایی که می خواهند مجلس نهم از تمام ظرفیت های خود در راستای منافع ملت و همسو با سیاست های رهبر معظم انقلاب و در جهت رفع دغدغه های جدی ایشان و هم افزایی قوا برای رفع مشکلات مردم و برداشتن گام های بزرگ با حفظ حرمت ها و استقلال هر قوه باشد، باید برای انتخاب هیأت رییسه و بویژه ریاست مجلس نهم به تصمیم درستی برسند. به خصوص آنکه شرایط بیداری اسلامی منطقه و مدیریت تحولات منطقه توسط نظام جمهوری اسلامی شرایط حساستری را پیش روی مدیریت کلان نظام قرار داده است. آنچه بر اساس رصد از فعل و انفعالات سیاسی کشور و مذاکرات غیر علنی و غیر رسمی چهره های با نفوذ سیاسی به دست می آید، حکایت از این می کند که جریان پرنفوذ جبهه پایداری و همچنین بخشی یکپارچه از مجموعه جبهه متحد اصولگرایان در خصوص تغییر وضع موجود که در هیأت رییسه مجلس هشتم حاکم است، اتفاق نظر دارند؛ هر چند در مصداق آن هنوز به وحدت نرسیده اند و البته بخش کوچکی از جبهه متحد اصولگرایان در کنار کاندیداهای لیست صدای ملت که انگشت شمار، موفق به اخذ رأی از مردم شدند و حتی برخی از اصلاح طلبان و رسانه های آنها بر استمرار وضعیت موجود در هیأت رییسه مجلس هشتم اصرار دارند و در خصوص مصداق آن نیز به وحدت رسیده اند.
از میان گزینه های موجود برای ریاست مجلس نهم، قطعا یکی از چهره های امتحان پس داده که باید به آن فکر کرد و درباره آن اندیشید دکتر حداد عادل است. عملکرد این چهره فعال اما آرام و متعادل سیاسی از دوره حاکمیت اصلاح طلبان تا امروز، حکایت از یک ثبات منطقی و به دور از قدرت طلبی دارد. حداد عادل که در مجلس ششم در برابر جریان برانداز اصلاح طلبان، ریاست اقلیت اصولگرایان را به عهده داشت، در دوره افول جریان اصلاحات و استقرار جریان اصولگرایی، هرگز حاضر نشد برای رسیدن به قدرت به اصلاح طلبان باج دهد در حالی که ما در میان چهره های سیاسی، شخصیت هایی را سراغ داریم که در مقابله با جریان برانداز اصلاح طلبان از جمله ژنرال های اصولگرایی شمرده می شدند و عملکرد مطلوبی داشتند اما در دوره حاکمیت اصولگرایان وقتی در برابر آزمون جذب آرای مردم یا نمایندگان اصلاح طلب مجلس قرار گرفتند، حاضر شدند برای به دست آوردن تعدادی رای، گذشته سیاسی خود را قربانی زد و بندهای پنهان سیاسی با اصلاح طلبان کنند. حداد عادل در دوره ای که ریاست مجلس هفتم را به عهده داشت هر چند در مواردی با توجه به اصرارهای تیم همراهش، تصمیمات پرچالشی را اتخاذ کرد اما هرگز مصالح ملی را فدای لج بازی های سیاسی نکرد و با حفظ استقلال مجلس و تلاش در جهت تحقق «مجلس در رأس امور است»، تمام تلاش خود را نمود تا تنش های موجود فی ما بین مجلس و دولت را - که بخشی از آن به خلقیات خاص رییس دولت و بخشی از آن به ترکیب مجلس هفتم برمی گشت - به سطح جامعه نکشاند و خاطر مردم را آزرده نسازد.
به جرأت می توان گفت که حداد عادل در دوره ریاست خود، مجلس را در اختیار اشارت های هاشمی رفسنجانی قرار نداد تا کار را به جایی برساند که با اشتباهات و لج بازی های دولت، همه مقدمات برای شعار «دیدید ما گفتیم» هاشمی رفسنجانی مهیا شود. شاید یکی از مقاطعی که حداد عادل خوش درخشید، در مقابله با فتنه 88 بود آنجا که اصلاح طلبان برای انتقام از ولایت فقیه و برخی از اصولگرایان در انتقام از رفتار های غلط احمدی نژاد، حاضر شدند دست به هر کاری بزنند و از یاد بردند که در این فتنه، در صف دشمن قرار گرفته اند و فریاد أین عمار رهبری هم آنها را از خواب غفلت بیدار نکرد. برخی از اصولگرایان نه تنها در فتنه 88 سکوت که پشت پرده با تمام قوا با فتنه گران همراهی کردند و دفاع از نظام مظلوم و ولایت را دفاع از شخص پیروز در انتخابات دانستند و بدون تعارف شدند کاسبین فتنه و راکبین فتنه!
در رفتار حداد عادل آن وقت که ریاست مجلس هفتم را به عهده داشت تفرعن و تکبر دیده نشد و این ویژگی آن وقت بیشتر رخ نشان داد که به ریاست مجلس هشتم نرسید اما به خوبی نشان داد که اگر از ریاست پایین کشیده شود، ظرفیت پایین نشینی را دارد و الحق کسی که ظرفیت پایین نشینی را دارد، برای بالا نشینی مستحقتر است. حداد عادل آن روز که ریاست مجلس هفتم را به عهده گرفت، در راستای مبانی بدیهی اصولگرایانه، در به دست آوردن ریاست فراکسیون اصولگرایان اصرار نورزید و این خود نشانه عدم قدرت طلبی و یکی از شاخصه های مهم در سپردن مسئولیت ها به دیگران است. در حقیقت حداد عادل، رییس فراکسیون اصولگرایان را رقیب خود نمی دید بلکه با سپردن این جایگاه به افراد دیگر، از این فراکسیون در راستای اهداف اصولگرایانه بهره برد. در دوره ای که حداد عادل ریاست مجلس هفتم را به عهده داشت، هرگز به دلیل انتقاد از او سایت های خبری فیلتر نشدند، طلبهای به خاطر سؤال از او مورد ضرب و شتم قرار نگرفت، روزنامه نگاری بدون دلیل به انفرادی منتقل نشد، فرزند شهیدی از کار بی کار نشد و البته حداد عادل هرگز در قامت ریاست مجلس هفتم، علیه بسیج دانشجویی نطق نکرد و از اعضای آن شکایت نکرد و مدیر مسئول یک سایت ارزشی و ولایی تأثیرگذار به بازداشتگاه و در کنار اراذل و اوباش منتقل نشد.
دفتر رییس مجلس در دوره هفتم، هرگز به پاتوق فتنه گران تبدیل نشد، برخی از سایت های برانداز و همسو با مهدی هاشمی مانند آینده نیوز، هرگز فرصت جلسات خصوصی با رییس مجلس هفتم را نیافتند. حداد عادل هرگز تیم رسانه ای متشکل از خبرنگاران اصلاح طلب و حتی بازداشت شده به جرم اقدامات براندازانه را در اطراف خود تشکیل نداد و به همین دلیل رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب هرگز با دید مثبت و به منظور حمایت از او، هر از چند گاهی او را به تیتر یک خود تبدیل نمیکردند. بدون تعارف حداد عادل را باید سیاست مداری صادق و اخلاق گرا دانست، نه سیاستمداری که در عرصه سیاست، صداقت را قربانی لابی های سیاست کند چرا که به خوبی می داند نیاز امروز جامعه به صداقت و آرامش و اخلاق بیش از سیاسی کاری است. در همین انتخابات اخیر نیز علی رغم اختلاف نظرهایی که در خصوص وحدت اصولگرایان بود، دکتر حداد عادل برخلاف برخی از چهره های همسو و همراه در لیست جبهه متحد، تخریب جبهه پایداری را وظیفه خود نمی دانست و بالعکس با عنایت و توجه به نفوذ این جبهه در بدنه جریان اصولگرایی در راستای کاهش اختلافات عمل کرد و هرگز به بازی رسانه های تخریب گر تن نداد و حضور تأثیرگذار در هر دو لیست اصولگرایان را پذیرفت.
بدنه جریان اصولگرایی که در فتنه 88 با تمام وجود در برابر فتنه گران ایستاد، از آنجا که در انتخابات نهم مجلس، اصلاح طلبان فتنه گر انتخابات را تحریم کرده بودند و رهبر معظم انقلاب هم بر انجام انتخاباتی رقابتی تاکید داشتند، از ارائه دو لیست انتخاباتی ابرو در هم نبردند اما به یقین این بدنه انتظار دارند که در خصوص ترکیب هیأت رییسه مجلس نهم ، دکتر حداد عادل و تیم وی در جبهه متحد با جبهه پایداری به اشتراک نظر برسند. نقطه ای که می تواند آغاز وحدت مستمر اصولگرایان پس از یک رقابت اخلاقی، دوستانه و شیرین باشد. اصولگرایان به ظرفیت حداد عادل - به عنوان یک چهره فرهنگی ملی و امتحان پس داده معتقد به ولایت - و حداد عادل به ظرفیت همه اصولگرایان و البته جبهه پایداری و گفتمان اصیل آن نیاز دارد و این تعامل نه از سر قدرت طلبی بلکه برای بازگرداندن جایگاه مجلس از نقطه جنگ و ستیز بین قوا به جایگاه نظارت دلسوزانه بدون باج دادن به فتنه گران و تعامل همراه با تعادل برای خدمت رسانی به مردم و تحقق بخشیدن دغدغه های رهبر انقلاب است. یقیناً ترکیب جدیدی از هیأت رییسه مرکب از چهره های مقبول و توانمند جبهه متحد و جبهه پایداری به ریاست حداد عادل، ظرفیت مجلس نهم را برای خدمت رسانی بیشتر به مردم و مقابله با انحرافات و فتنه های پیش رو ، دو چندان خواهد کرد. این پیشنهاد هرگز به معنای آن نیست که مدیریت دکتر حداد عادل در مجلس هفتم از هیچ عیب و نقصی برخوردار نیست و یا در آینده چنانچه ایشان رییس مجلس نهم شد، هفته نامه 9دی از ایشان و عملکر ایشان انتقاد نخواهد کرد؛ بلکه راهکاری در جهت پاسخگویی به رأی معناداری است که مردم انقلابی و فهیم تهران به حداد عادل و سایر چهره های متین و پرتلاش اصولگرا داده اند.
بی شک چهارسال آینده از حیث تأثیرگذاری بر روند پیشرفت کشور در دهه پیشرفت و عدالت و شرایط بیداری اسلامی و لزوم جهش های علمی و صنعتی کشور نیاز به مجلسی دارد که دغدغه ها، اولویت ها و استراتژی های خود را با مطالبات و راهبردهای ولی امر مسلمین تنظیم نماید. دغدغه هایی که عموم مردم نیز آنرا مسائل اصلی خود می پندارند و در انتخاباتهای پیاپی سالهای اخیر آنرا نشان داده اند.
کلمات کلیدی : مجلس نهم؛ لاریجانی یا حداد عادل